خاطرات یسنا

عسل طلا

امروز دوشنبه 12 بهمن 94 هست.یسنا دقیقا یک سال و 8 ماه و 21 روز داره.جمله ها رو کامل میگه.بیشتر فعل ها رو میتونه بگه.این پروسه خیلی سریع پیش رفت.انگار همه رو ضبط کرده بود. در حال حاضر میخام و بخریم پرکاربردترینشون هستن. فقط هم بادت و بسنی بخریم زنگ میزنه به بابایی و درخواست این دوتا رو میده.  بسسنی به خ  ایم مامان سمیه و بابامسلم رو روون و واضح میگه و دل آدم غنج میره از شنیدنش. ...
16 بهمن 1394

بادکنک

به قول یسنا بادت این چندمین بادکنکی هست که تو این موقعیت برای یسنا نصب شده.خیلی دوست داره باهاش بازی کنه. بادکنک قبلی وقتی ترکید که ما خونه نبودیم.وقتی اومدیم و یسنا دید ترکیده خیلی ناراحت شد. بابایی برای جبرانش یه بادت خیلی گنده برا عسل مامان خریده. از دست و صورت و لباسای یسنا مشخصه که تازه داشته میان وعده شو میخورده شنبه 3 بهمن 94. ...
3 بهمن 1394
1